فرشته صورتی من کژالفرشته صورتی من کژال، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

فرشته صورتی من

روزای گرم گرم...

گل مامان این روزا هوا به شدت گرمه و حسابی مامانیت تنبل شدهههه  البته یه 4و5 روزی خونواده بابا توماج اینجا مهمونمون بودن و مام مشغول پذیرایی سفت و سخت...جمعه رفتن و من هنوز خستگیم در نرفته...توی این گرما مهمون داری خیلی سخته ولی به هر حال امیدوارم بهشون خوش گذشته باشه و راضی بوده باشن... مامانی جونم دارم واسه دیدنت لحظه شماری می کنم امیدوارم این 3 ماه باقیمونده ام به امید خدا به سلامتی و خوشی طی شه و من بتونم کوچولوی نازمو به آغوش بکشم...  یک عمره که واسه داشتن این حس قشنگ لحظه شماری کردم و حالا مست خوشی از رسیدن به این آرزومم...  خدایا شکرت که همیشه به من نظر لطف داشتی و داری  کوچولوی من و همه مامانای چشم ...
10 تير 1392

اسم فرشته صورتی

  گلک مامان بالاخره اسمتم از بین اون همه اسمای خوشگل انتخاب کردیم و دیگه با این اسم صدات میزنیم  چون از 4 ماهگی شما یه انسان کاملی و باید برای خودت اسم و رسمی داشته باشیییی  الهیییی بگردممممم  ایشالا به موقعش میام اینجا اسمتو معنیشو می نویسم     یه چیز دیگم که یادم رفته بود بگم... ماکسی (هاپوی خوشگلمون) که از وقتی نوزاد بوده تا الان که 3 سالش شده شده عزیز دل همه ما ست و پیشمون بوده  اینروزا حسابیییی به تو حسودی می کنه  مثلا وقتی به وسایلت یا لباسات ور میرم میره یه گوشه با حالت قهر می خوابه  باید اینو بدونی که ماکسی واسه ما خیلییی عزیزه و همدم و مونس ماست،توام که اگه بچه مایی مثل ما عاش...
1 تير 1392

وقت دلتنگی

گل مامان عزیز دلم دختر قشنگم روزای گذشته مامانی و بابایی (مامان بابای من ) اومده بودن اینجا پیشمون...چه روزای خوبی  بود اصلا نفهمیدم چجوری گذشت  3،4 روز مثل برق و باد گذشت و امروز اونا برگشتن  خیلی دلم براشون تنگ شده...مامانی جونم نمی دونی دوری و غربت چقدر سخت و تلخه  امیدوارم هیچوقت طعم تلخشو نچشی.ای کاش کار بابات یه جوری بود که می شد برگردیم پیش مامانی و بابایی ها اما حیف که نمیشه... دیشب با مامانی و بابایی رفتیم بهار کلی چیزای خوشگل و ناز واست خریدیم.مامانی ازین مغازه به اون یکی میرفت و با کلی ذوق و شوق واست لباس می گرفت الهی من قربون مامان مهربون مظلومم برم  باباییم که طفلی کمر درد داشت یه گوشه ایس...
1 تير 1392

ذوق و شوق و نگرانی مامان

دختر گلم  الان که دارم برات می نویسم ضربه ها و تکونای تو ذوق و شوقو تو دلم زنده می کنه و منو بی نهایت بخاطر این لطف بزرگ خدا ازون سپاسگزار...  عاشق این روزا و این لحظه هام فکر نمی کنم هیچ حسی به اندازه این حس زیبا و دوست داشتنی باشه...   این 2 روز داشتم واسه سیسمونیت کیک پوشک درست می کردم وای که نمی دونی چقدر قشنگ شده گلک مامااااان به زودی عکسشو واست میذارم خوشگلم قبلا برات نوشته بودم که دلدرد و کمر درد شدیدی داشتم...تا اینکه امروز با مشورت با دکتر رفتم سونوگرافی و معلوم شد همه چیز کاملا خوب و طبیعی و سالمه و من باز هزاران بار خدا رو شکر کردم  نمی دونم تا 5 شنبه چه جوری صبر کنم... آخه ذوق دارم واسه تخت و کمد خوش...
25 خرداد 1392

این روزها

عزیز مامان این روزا منو بابایی حسابی مشغول کارای خونه هستیم... اتاق خوشگل تو رو هم مرتب کردیم و 5 شنبه هفته دیگه هم ست تخت و کمد و ویترینتم میارن  خیلی خوشحالیییییییم   این روزا یه کم دلدرد و کمر درد دارم اما نگرانیم فقط اینه که این درد نشون دهنده ناراحتی تو نباشه وگرنه همه جون من فدای تو   راستی بابایی (بابای بابا ) فردا داره میره مسافرت و قراره واسه دختر نازم کلی چیزای خوشگل سوغاتی بیاره   خیلی دوست دارم دختر خوشگل ماماااان در ضمن از ٢٠ خرداد تکونا و ضربه هاتو بهتر و بیشتر حس می کنم  خیلی حس شیرینیه... هربار که یه تکونی می خوری کلی می خندم  باباییم از خنده من می فهمه که شما تکون خوردی و کلی قر...
24 خرداد 1392

دوست دارم

لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام مستم باز می لرزد دلم دستم باز گویی در جهان دیگری هستم... های!نخراشی به غفلت گونه ام راتیغ های!نپریشی صفای زلفکم رادست و آبرویم را نریزی دل!          لحظه دیدار نزدیک است...     دختر گلمممم  نصفه راهو رفتیم به لطف خداااا  نمی دونی چقدر خوشحالم عزیزززززززززززززم.این روزام که تکوناتو بیشتر  حس می کنم و دائما قند تو دلم آب میشه...   مامانی امروز من و بابایی شهرو زیرورو کردیم واسه یه قرصی که من باید حتما بخورم ولی گیر نیومد  کلی ناراحت شدم هم واسه خودم هم واسه کسایی که بیماریای سخت دارن ...
23 خرداد 1392

تولد بهترین بابای دنیا

سلام دختر قشنگم  اومدم بهت بگم که امروز یعنی 19 خرداد تولد بابای مهربونته  بابایی که مثل یه فرشته به زمین اومد تا زندگی منو زیرو رو کنه و معنی عشق واقعیو بهم بفهمونه باید اینو بدونی که خدا بی نهایت دوست داشته که بابات یکی از بهترین باباهای دنیااااااس یکی از مهربونترینا یکی از دوست داشتنی تریناااا ....  الهی که خدا این گل یه دونرو برای ما حفظ کنه و عمر جاوید بهش بده...   توماج عزیزم تو نعمتی بودی که بی زحمت به دستم اومدی و زندگیمو پر برکت کردی با تو عاشق شدم و شیرینی زندگیو چشیدم... بابای مهربون بچه هام تا ابد دوست دارم  7 تااااااا... ...
23 خرداد 1392

خریدای فرشته کوچولوی مامان

عزیز مامان منو بابایی مهربونت از قبل از اومدنت تا حالا اینارو واست خریدیم  کلیم ذوق کردیم  : _ست نوزادی مدل بهار یاسمین _کالسکه و ساک نوزاد _ست بهداشتی چیکو (البته شنیدم تقلبیه و می خوام پرس و جو کنم که اگه لازمه یه مارک دیگه بگیریم) _شیشه شیر و پستونک _چنتا عروسکو دندونی _یه عالمهههه لباسای خوجل موجل عروسکی   از بقیه لباسات که یه عااااالمه ام هست هنوز عکس نگرفتیم مامانیییی ولی نگران نباش مامانی و بابایی برات بهترینارو فراهم کردن و می کنن فرشته کوچولوی صورتی من 7 تاااااااا دوست دارررممممممم ...
23 خرداد 1392

گل خوشبوی مامان و بابا

سلام عزیز ماماااااااان دختر قشنگم  الهی مامانی قربون اون دست و پاهای کوچولوت بره گلکم امروز با بابایی رفتیم دکتر برای چکاپ سلامت جنین ماه پنجم...برای اینکه شما حسابی تکون بخوری و راحت خانوم دکتر همه چیزتو چک کنه کلی چیز شیرین با خودم بردم که بخورم...به هزار زور و التماسم خوردم!اما دریغ از یه تکون شما تازه امروز فهمیدم که گل مامان از سونو زیاد خوشش نمیاد چون دائما پشتتو میکردی و سعی داشتی با دستات صورت کوچولوتو بپوشونی... وای که چقد عاشقتم ناز نازک ملوسکم  تازه از خانوم دکتر خواهش کردم یه عکس 3 بعدی خوجل موجل از دخترم بگیره... نمی دونیییی چه عکسی شد...کلی من و بابایی واست ذوق کردیییییم همه چیزت کپی باباتهههه  از گردی س...
23 خرداد 1392