این روزهای دخترک صورتی مامان
دختر نازم فرشته کوچولوی زیبای مامان ببخش مامانو اگه انقدر دیر به دیر میاد و خاطرات و کارهای شیرین این روزاتو برات ثبت میکنه اخه گلکم شما ماشالا بزرگتر شدی و نیاز به توجه بیشتری داری و در ضمن اصلا دوست ندارم جلوت بشینم پای لب تاب و غیره...دلم نمیخواد طلایی ترین سنتو بجای بازیهای قشنگ و رنگارنگ با عروسکا و نقاشی و رقص و ورزش و ... بشینی پای بازیهای خشک کامپیوتری و چشمای نازتو به خاطرشون ضعیف کنی...دلم میخواد مثل بچگیای مامان عروسکاتو دورت بچینی،یه روز بشی مامانشون یه روز خالشون و یه روزم بچه اونا!دلم میخواد مثل بچگی من بوی خاک آب خورده،بوی خورده های مداد رنگیا و بوی خوب چوبشون رو حس کنی...گاهی یه مداد دستت بگیری و کاغذا و شاید دیوارای اتاقتو ...