فرشته صورتی من کژالفرشته صورتی من کژال، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

فرشته صورتی من

سلاااام فرشته نااازم

سلام به روی ماه تک ستاره آسمون زندگیم قربوووون اون چشای نازت بشم که انقد قشنگ میخنده اومدم از این روزات بگم نفسی مامان. یه هفتست که از اصفهان برگشتیم و بسیاااااااااااااااار سخت گذشته این هفته برای مامان از یه طرف دچار غم غربت شدم از یه طرفم شما حساااابی بهم وابسته شدی و دوست داری همش تو بغلم باشی و گه گداری اونم در حد یه تعویض پوشک حول حولی رو زمین بند میشی... روزای اول که اومده بودیم هم من و هم شما دلمون گرفته بود همش گریه میکردی و جیغ میکشیدی و نا آرومی میکردی...هیچ جوره هم آروم نمیشدی...خوب حق داشتی عزیزم 3 هفته کم نیست،3 هفته تموووم دورت شلوغ بود و مامانی و بابایی دائم پیشمون بودن و از صب تا شب نازتو میکشیدن و برات همه کاری...
3 بهمن 1392

برای دخترکم

دختر گلم این متن رو امشب جایی خوندم و به دلم نشست تقدیمش می کنم به تو که عزیز ترینمی   دخترکم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ.... چرا اشکهایت را هر روز پاک کنی.... کسی که باعث گریه ات میشود پاک کن... دخترکم به سوی کسی که ناز میکند دست نیاز دراز نکن... بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی.... دخترکم تو زیباترینی... . همیشه با این باور زندگی کن... خودت را فراموش نکن... . شاید گریه یا خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد.... اما به یاد داشته باش.... کسانی هستند که وقتی میخندی جان تازه میگیرن ... د.... دخترک من هیچگاه برای شروع دوباره دیر نیست.... اشتباه که کردی برخیز.... اشکالی ندارد.... بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند..... خوب ...
27 دی 1392

پدر و مادر نعمتی تکرار نشدنی...

دختر نازم دختر معصومم فرشته کوچولوی صورتی مامان دیشب که معصوم و بی گناه کنارم خوابیده بودی من غرق فکر بودم...دردونه رویاهام ٢٠ سال دیگه که اوج پرواز تو بر فراز آسمون زندگیه مامانت قدم تو جاده پیری و خمودگی گذاشته...تو به فکر آینده و رویاها و آرزوهاتی و مامان دنبال قرص و مسکن واسه تسکین درد استخونا و کرم برای رفع چروکای صورتشه تو به دنبال لباسای شیک و به روزی و  من به دنبال لباسای گشاد و راحت برای استراحت روزانه و شبانه... تو مشتاق امتحان کردن چیزای جدیدی و من خسته از امتحان کردنا،چسبیدم به کهنه هام و از تازه ها هراس دارم...گل صورت تو تازه داره میشکفه و خطهای پیری یکی یکی صورت منو میپوشونن...گلکم مامان اسیر گذر عمر شده ولی با...
25 دی 1392

هووووووووووووووراااا!!!!!!

دختر خوشگلم بابات امشب میاد پیشمون با دست پرم میادش اول اینکه عکسای آتلیه فلیک آماده شده و داره با خودش میاره بعد اینکه عکسا و فیلم بیمارستانم آماده شد بالاخره بعد از 3 مااااه!!!!!!و اونارو هم داره میاره هوووراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا   ...
25 دی 1392