فرشته صورتی من کژالفرشته صورتی من کژال، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

فرشته صورتی من

گذر از غول واکسن چهار ماهگی!

سلام دلبرک ناز مامان الهی مامان قربون متانت و خانومیت بشه گلکم عشق مادر بالاخره روز چهارشنبه 16 بهمن واکسن 4 ماهگیتو زدیم گلم...قبل از اون دکتر چکاپت کرد و از همه چیز راضی بود الهی شکر در مورد سرفه های صبحگاهیت که بهش گفتم،گفت مال اب دهنته که به خاطر دندون درآوردن اسیدی شده و میپره توی گلوت و البته لثه هاتم متورم و ملتهب بودن گلم عشقم وقتی دکتر میخواست واکسنتو بزنه باید بابایی پاهاتو میگرفت و به محض اینه پاهات گرفته شد شروع کردی به جیغ کشیدن دکتر برگشت به من گفت چه قلدریه!!!میگه دست بهم نزنین!گفتم قلدر که هست اما بچم با محدودیت کنار نمیاد اصلا!!!خلااااصه که واکسنتو زدن و قطره فلج اطفالو نوش جون کردی و با کلی جیغ و گریه از مطب اومد...
18 بهمن 1392

این روزهای دخترک صورتی مامان

دختر نازم فرشته کوچولوی زیبای مامان ببخش مامانو اگه انقدر دیر به دیر میاد و خاطرات و کارهای شیرین این روزاتو برات ثبت میکنه اخه گلکم شما ماشالا بزرگتر شدی و نیاز به توجه بیشتری داری و در ضمن اصلا دوست ندارم جلوت بشینم پای لب تاب و غیره...دلم نمیخواد طلایی ترین سنتو بجای بازیهای قشنگ و رنگارنگ با عروسکا و نقاشی و رقص و ورزش و ... بشینی پای بازیهای خشک کامپیوتری و چشمای نازتو به خاطرشون ضعیف کنی...دلم میخواد مثل بچگیای مامان عروسکاتو دورت بچینی،یه روز بشی مامانشون یه روز خالشون و یه روزم بچه اونا!دلم میخواد مثل بچگی من بوی خاک آب خورده،بوی خورده های مداد رنگیا و بوی خوب چوبشون رو حس کنی...گاهی یه مداد دستت بگیری و کاغذا و شاید دیوارای اتاقتو ...
15 بهمن 1392

عکس و فیلم بیمارستان و آتلیه فلیک

  اینم بسته فیلم و عکس بیمارستانت عشقم توی این جعبه خوشگل 3 تا عکس چاپ شده بود و این عکست که روی شاسی خورده و بسته فیلم تولدت عشقم     اینم کاور دی وی دی عکسای آتلیت خیلی خوشگل بودن دلم نیومد ازشون عکس واست نذارم ...
9 بهمن 1392

سومین ماهگرد فرشته کوچولو

گلم این ماه 2تا ماهگرد داشتی اولیشو کیک گرفتیم رفتیم خونه مادر اما شما کامل خوابیدی و عکس قشنگ با کیکت نداشتی اینم عکس کیکت و خودت     نگا دخترم با لباس علوسش روی تخت مادر چه خوااابی رفته     برای بار دوم روز آخری که اصفهان بودیم با توماج رفتیم برات از آندلوس یه کیک گرفتیم و یه عااالمه عکس خوجل ازت گرفتیم که اینا چنتاشه   انگار کلا عشق آتیشیااا آتیش پاره من                     جیگر منو نگااااااااا     قربووووووووون اون چشات و نگات همه چیز م...
9 بهمن 1392

سلاااام فرشته نااازم

سلام به روی ماه تک ستاره آسمون زندگیم قربوووون اون چشای نازت بشم که انقد قشنگ میخنده اومدم از این روزات بگم نفسی مامان. یه هفتست که از اصفهان برگشتیم و بسیاااااااااااااااار سخت گذشته این هفته برای مامان از یه طرف دچار غم غربت شدم از یه طرفم شما حساااابی بهم وابسته شدی و دوست داری همش تو بغلم باشی و گه گداری اونم در حد یه تعویض پوشک حول حولی رو زمین بند میشی... روزای اول که اومده بودیم هم من و هم شما دلمون گرفته بود همش گریه میکردی و جیغ میکشیدی و نا آرومی میکردی...هیچ جوره هم آروم نمیشدی...خوب حق داشتی عزیزم 3 هفته کم نیست،3 هفته تموووم دورت شلوغ بود و مامانی و بابایی دائم پیشمون بودن و از صب تا شب نازتو میکشیدن و برات همه کاری...
3 بهمن 1392