دوست دارم
لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام مستم باز می لرزد دلم دستم باز گویی در جهان دیگری هستم... های!نخراشی به غفلت گونه ام راتیغ های!نپریشی صفای زلفکم رادست و آبرویم را نریزی دل! لحظه دیدار نزدیک است... دختر گلمممم نصفه راهو رفتیم به لطف خداااا نمی دونی چقدر خوشحالم عزیزززززززززززززم.این روزام که تکوناتو بیشتر حس می کنم و دائما قند تو دلم آب میشه... مامانی امروز من و بابایی شهرو زیرورو کردیم واسه یه قرصی که من باید حتما بخورم ولی گیر نیومد کلی ناراحت شدم هم واسه خودم هم واسه کسایی که بیماریای سخت دارن ...